تحقیق مباني علم جغرافيا

دسته بندي : علوم انسانی » جغرافیا

بخشی از متن تحقیق:

مباني علم جغرافيا:
با آنكه جغرافيا نيز مانند اكثر علومي كه بشر را در طول تاريخ زندگي وي بر روي كره زمين كمك و هدايت كرده اند، روندي پرنوسان را پشت سر گذاشته و تا كنون كه دوره شكوفائي آن است و به جامعه جهاني خدمات ارزنده اي كرده است هنوز تعريف واحدي كه مورد قبول محقيقي و اهل فن باشد از ان نشده است.
لازم به ذكر است كه انسان از آغاز پيدايش و حركت در جهات مختلف و بدنبال اهدافي كه منجر به سير كردن شكم و پناه جستن در تأمين ها جهت حفظ و حراست از پديده هاي مختلف جغرافيائي و يا همه همنوعان و موجودات مزاحم مي شده است به صورتي خطري و يا ناآگاهانه از جغرافيا مدد گرفته و در پناه عوامل لامتجزاي آن آرام گرفته است . بنابر اين بهره گيري از جغرافيا سابقه اي طولاني دارد، لاكن تا پيش از پي بردن به ياد گيري سواد و ايجاد فرهنگ مكتوب ، آثاري كه نشان دهد انسان چگونه از دانش جغرافيا بهره مي گرفته است بصورت منظم و متوالي در دست نيست.
با آنكه كارهاي نوشته شده جغرافيائي در تمدنهاي گذشته :‌يونان، روم، مصر، چين، بين النهرين، هند و ايران در قالب لوح هاي گلي يا حكاكي برروي سنگها و كتابت بروي پا پيروس انجام مي شده است، با اينحال غالب اصطلاحات جغرافيائي ما بخاطر ارتباطات فرهنگي با كشورهاي مغرب زمين از آنچه يونانيان انجام داده اند، نثات گرفته است. با اين وجود تا گذشته اي نه چندان دور، جغرافيا را علمي توصيفي مي دانستند و در صورت نياز به آمار و اطلاعات براي وصف آنچه مي نوشتند و يا مي خواستند به نمايش در آورند، وقتي با شكل روبرو مي شدند جاي آن را خالي مي گذاشتند، اما در اكثر موارد توصيفاتي كه از يك مكان يا گروهي از انسانها مي شد، ‌مبتني بر مشاهده و تجربه بود.
غالب نوشته هاي توصيفي جغرافيا متعلق به دوره كلاسيك جغرافياي يونان مي باشد. بنابراين قرن سوم قبل از ميلاد هيچ يك از كساني كه به كسب دانش جغرافيا پرداخته بودند اصطلاحي براي آن ابداع نكردند . در اين قرن اولين گام مهم توسط اراتوستن Eratosthenes  از اهالي اسكندريه در قلمرو جغرافيا برداشته شد.
اراتستن در سايه تجارت و دانشي كه در مورد زمين كسب كرده بود، محاسبات دقيق و قابل ملاحظه اي از ابعاد آن استخراج و در يك كارگاه توصيفي از زمين اصطلاح Geagraphica  را بر آن نهاد.
علي رغم اينكه از اين نوشته اراتوستن اكنون اثري بر جاي نمانده است، با اين وجود چنين اشتهار يافته كه اين اولين لغت ثبت شده از جغرافيا است كه به نسل هاي بعد از اراتوستن انتقال يافته است. اصطلاح تركيبي جغرافيا مشتق از « ge » لغت يوناني بمني « زمين » و « grapho » به معني «من مي نويسم» مي باشد. بنابر اين جغرافيا به معني نوشتن درباره زمين و يا توصيف كره زمين است.
اراتستن و ساير تجربه اندوزان آنچه مشاهده و به وصف در مي آوردند در يك جهت طي طريق مي كردند و آن به گفته اين دانشمندان يوناني آشكار كردن ويژگيهاي « Ecumene » اكومن يا محيط مسكون بود.
در آن زمان وسائل دسترسي به نقاط دور دست ، ابتدائي و ناكافي بوده و در نتيجه فقط بخش هاي كوچكي از سه قاره آسيا، اروپا و آفريقا شناخته شده بود و آنچه را كه مي شناختند « اكومن» (محيط مسكون) نام گذاري كرده و درباره خصوصيات طبيعي و انساني آن بصورت توصيفي به نگارش پرداخته اند.
كاملترين تعاريف و توصيفات به عمل آمده كه اكنون در دسترس قرار دادند، در خلال كارهاي انجام شده، توسط بطلميوس و استرابو حابي انجام پذيرفته است.
خلاصه اينكه تا دوره رنسانس آنچه زمينه و مبناي علم جغرافيا را تشكيل مي داد از شناخت سرزمينهاي اطراف درياي مديترانه كه از شرق تا هندوستان، از جنوب تا سرزمين ليبي و از غرب تا محدوده درياي مالش بود فراتر نرفت.
قرون پس از ميلاد تا رنسانس دوره ركود علم جغرافيا بود و علي رغم جنگ هاي صليبي و راه يافتن اروپائيان به سرزمين فلسطين و جنگ ها خونين با مسلمانان و بهره فراوان از دانش جغرافياي مسلمانان، با اينحال خود در زمينه اين علم كار با اهميتي انجام ندادند.
از قرن پانزدهم ميلادي و پس از آنكه مسلمين بخاطر اروپائيان در طول جنگهاي صليبي انجام داده بودند از آمد و شد آنها به شرق زمين خود داري كردند و اروپائيان نيز براي نيل به سرزمين ادويه «هندوستان» راه دريا را در پيش گرفتند كه اين خود باعث اكتشافات مهم جغرافيائي و سرزمين ها و مردماني شد كه نتيجه آن افزايش و انشعاب دانش علم جغرافيا بود.
از جمله پيشقدمان مطالعات جغرافياي جديد بعد از اكتشافاتي كه صورت گرفت. وارينوس “  Varenius “ در قرن هفدهم وكانت در قرن هجدهم بودند.
با اينكه تا دوره كلاسيك جغرافيا ، غالب زمينه هاي مطالعاتي اين علم معطوف به توصيف اماكن شناخته شده يا نقاطي كه كشف مي شد بود، لاكن در دوره كلاسيك جغرافيا ديدگاه ديگري در ميدان مطالعاتي آن پديدار و به آن موقعيتي دو گانه عنوان: وضعيت بخوبي و وضعيت زميني بخشيد.
ديدگاه زميني، همان بود كه از گذشته راجع به آن بحث مي شد و بتدريج شاخ و برگ هاي جديدي به آن افزوده شد كه در درون يك توده خشكي دايره اي شكل جاي گرفته و يك رودخانه اقيانوسي آن را احاطه كرده بود.
در بحث وضعيت نجومي نيز فكر تجسم فضائي زمين و قرار دادن اين كره در رديف ثوابت و سيارات، بحث كيهان شناسي را پيش آورد كه نه تنها به مسائل موقع زمين در فضا و نسبت به ساير سيارات توجه داشت، بلكه آنچه را كه در روي زمين وجود دارد وبه عنوان شقوقي از يك پيكره در فضا مشتق شده اند را نيز مورد توجه قرار داد. شكل، اندازه، و تقسيمات كره زمين به اين طريق از محتويات كيهان شناسي شمرده شدند.
آنچه مسلم است،‌اينكه مفهوم كرويت زمين در قرون قبل از ميلاد يك بحث فلسفي بوده است نه يك اثبات مبتني بر مشاهده، تا زمان ارسطو چنين فكري به همين حال باقي بوده است و ارسطو موضوع كرويت زمين را براساس مشاهده و نتيجه گيري به اثبات رسانيده است با آنكه اصول و مباني علم جغرافيا در زماني كه به سالهاي پاياني قرن بيستم مي رسيد با گذشته آن تفاوتهاي عمده كرده است، اما در حقيقت جغرافياي كلاسيك قديم بستر بنيادين و مورد استناد جغرافياي جديد است. جغرافياي جديد بيشتر چشم انداز مطالعاتي خود را بر انسان معطوف داشته است. (نظري، مباني علم جغرافيا، صص الف تا ه )‌ ...


این تحقیق با فرمت word قابل ویرایش در اختیار شما قرار می‌گیرد.
تعداد صفحات تحقیق: 170

دسته بندی: علوم انسانی » جغرافیا

تعداد مشاهده: 3761 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: word

تعداد صفحات: 170

حجم فایل:119 کیلوبایت

 قیمت: 49,500 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل
  • محتوای فایل دانلودی:
    در قالب word و در 170 صفحه، قابل ویرایش.